مسعود رجوی؛ زنده یا مرده، پاریس یا سوییس؟
تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۰۹۱۸۰
عصر ایران- تارنمای جماران به نقل از یک کارشناس امنیتی نوشته است: «مسعود رجوی چند سال قبل مرده و هم اکنون در گورستانی در پاریس مدفون است.» جماران نام این کارشناس امنیتی را هم ذکر کرده است: «مهدی احمدزاده».
بحث زنده بودن یا نبودن مسعود رجوی سرکرده مجاهدین خلق (منافقین) در ۲۰ سال اخیر همواره مطرح بوده و اولین شایعه این بود که در جریان حملات آمریکا به عراق در نوروز ۱۳۸۲ به عمد یا به اشتباه به پایگاه آنان نیز حمله شده و در پی آن مسعود رجوی کشته نشده بلکه به شدت آسیب دیده و مجروح و در پی آن فلج شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اخبار ضد و نقیض درباره حیات یا ممات رجوی ادامه داشت تا این که در سال ۱۳۹۵ رییس پیشین سازمان اطلاعات عربستان در نشست سالانه مجاهدین خلق (منافقین) در پاریس شرکت کرد (همان نشستی که امسال اجازه نیافتند برپا کنند) و طی سخنان خود دو بار از تعبیر «مرحوم رجوی» استفاده کرد که به منزله تایید خبر مرگ او بود.
در آن زمان که اوج تنش میان ایران و عربستان سعودی پس از ماهها مشاجره بر سر اعدام شیخ نمر و اشغال سفارت عربستان در تهران و در فضای قطع روابط و خصومت بود شبکههای تلویزیونی نزدیک به سعودیها همچون العربیه، الحدث، اسكای نیوز این نشست و سخنان شاهزاده ترکی فیصل را به شکل بیسابقه و گستردهای پوشش دادند.
چون ترکی فیصل مدتی سفیر سعودی در انگلستان و آمریکا هم بوده و دیپلمات به حساب میآمد استفاده از کلمه «مرحوم» سهو کلام دانسته نشد و به منزله تایید خبر مرگ رجوی تلقی شد.
سخنگوی سازمان اما در پی آن مدعی شد در سخنان ترکی فیصل کلمه «مرحوم» نبوده و به متون مکتوب ارجاع داد که این واژه در آنها نبود ( و در واقع حذف شده بود).
این در حالی بود که نطق شاهزاده سعودی به صورت مستقیم پخش شده بود. مهمتر اما این بود که شاهین قبادی سخنگوی سازمان حاضر نشد به اصل موضوع بپردازد که مسعود رجوی زنده است یا نه و چرا مرگ او را با نمایش تصویر یا صدایی که نشان دهد مربوط به گذشته نیست تکذیب نمیکنند؟ چرا که در عرف سیاست وقتی شایعه مرگ شخص مشهوری درمیگیرد به جای تکذیب کلامی به بهانهای صدا یا تصویر فرد پخش میشود که خود به منزله تکذیب عملی است.
به این بهانه اشاره به اظهارات احمدرضا کریمی عضو سابق سازمان در نشستی با با محمد عطریانفر در پایان سال ۹۸ و به نقل از کتاب سال «سازندگی» در نوروز ۱۳۹۹ بیمناسبت نیست که در آن او نیز مرگ را تایید می کند اما محل دفن را نه پاریس که سوییس ذکر میکند:
« زمانی که آمریکاییها مجاهدین را به اردن بردند فردی به نام ناصر رضوی از طرف جمهوری اسلامی با نام دیپلماتیک کاردار اول ایران وارد اردن میشود. ایشان اطلاع پیدا میکند که رجوی سرطان دارد. همچنین اطلاع پیدا میکند بخشی از سلاحهای شیمیایی صدام در عراق در اردوگاه مجاهدین بوده و آنها در قبال حفاظت زیر نظر آمریکاییها تمام سلاحهای شیمیایی صدام را از مخفی گاه تحویل میدهند. از همین زمان مسعود رجوی مراحل درمان خود را آغاز میکند تا این که آمریکاییها ۶ سال پیش اطلاع میدهند برای ادامه درمان به سوییس رفته و دیگر در اختیار ما نیست...
در این حال همزمان سه سوژه کشف شد: کشمیری در آلمان، کلاهی در هلند و محل اختفای مسعود رجوی در اطراف لوزان و دو سال قبل هم فاش شده از دنیا رفته و چند ماه بعد هم آن فرد عرب (ترکی فیصل) خبر مرگ او را داد. پس از بیماری ۱۷ سال زنده بود ولی به شدت بیمار و پیر شده بود. احتمالا در همان سوییس دفن شده و اعلام رسمی را گذاشتهاند برای اجلاسی که قرار است در ایتالیا بگیرند.»
سه سال و سه ماه از زمان این گفتوگو میگذرد و آن اعلام رسمی هم صورت نپذیرفته است.برخی معتقدند رهبران سازمان به این نتیجه رسیدهاند که موضوع را باید مبهم باقی بگذارند تا از احساسات مذهبی اعضای باقیمانده برای القای این موضوع بهره ببرند که فعلا از نظرها پنهان است و روزی بازمیگردد!
این اشاره هم مناسبت دارد که در شهریور ۱۴۰۰ مجله اصولگرای «عصر اندیشه» با تصویر مسعود رجوی در روی جلد ( که در تمام سالهای بعد از انقلاب بیسابقه بود) در پروندهای با عنوان «برادرکشی» به نقل از خسرو قنبری تهرانی (بنیانگذار اولین سازمان تخصصی اطلاعاتی در جمهوری اسلامی که بسیار به ندرت مصاحبه میکند) عامل اصلی ارتقای مسعود رجوی در سازمان متبوع را موضعگیری علیه «جشن سپاس» دانست.
مراد از جشن سپاس مراسمی در بهمن ۱۳۵۵ بود که ۶۶ نفر از زندانیان سیاسی غیر مرتبط با مجاهدین و مارکسیستها در جشنی در زندان با عنوان «سپاس اعلیحضرتا» مشمول عفو ملوکانه شدند و چهره هایی چون حبیبالله عسگراولادی و مهدی عراقی هم در بین آنها بودند. توجیه آنان این بود که خطر مجاهدین از رژیم شاه بیشتر است.
خسرو تهرانی در همان مصاحبه میگوید: «مسعود رجوی میگفت خمینی موجسواری کرده. انقلاب برای ماست و این حق ماست. می گفتند خمینی چه می دانست مبارزه چیست. بنا براین از ابتدا آقای خمینی را دارای صلاحیت رهبری انقلاب نمی دانستند و خود را رهبر حقیقی انقلاب می دانستند.»
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: مسعود رجوی منافقین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۰۹۱۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خاموشی صدای ماندگار ورزش
هربار که در طول سالهای قبل پیچ رادیو را میچرخاندیم تا صدا به وقت ورزش به گوشمان برسد، صدای مسعود اسکویی نشانمان میداد که به ایستگاه رادیو ورزش رسیدیم؛ همینقدر آشنا و پر از خاطره. مسعود اسکویی را باید ازجمله قدیمیترین مجریان و گویندگان ورزشی صدا و سیما دانست. او اخیرا به واسطه شکستگی ناحیه لگن و پا در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده بود و در نهایت چشم از جهان فروبست. زندهیاد اسکویی دوره تهیهکنندگی برنامههای تلویزیونی را در تلویزیون آلمان گذراند و یک سال در شهرهای زونه گورگ و ماینس با تلویزیون همکاری کرد. یکی از شاخصههای او در اجرا، ارائه گزارش مسابقات ورزشی بدون نگاه جانبدارانه بود. اسکویی ازجمله گویندگانی بود که بیش از پنج دهه در رادیو و تلویزیون فعالیت کرد و با صدای متفاوت و جوانی که داشت، مخاطبان را پای رادیو و تلویزیون میکشاند. او از سال ۱۳۴۵ به استخدام تلویزیون ملی ایران درآمد و سابقه حدودا ۵۷ سال گزارشگری و فعالیت در رادیو و تلویزیون را برای خود به ثبت رساند. ابتدای کار او گویندگی اخبار در تلویزیون بود و با گزارش بازی دوستانه فوتبال بین تیمهای پرسپولیس و کویت (در کویت، سال ۱۳۵۰) وارد تیم گزارشگران شد. صدای خاص او باعث شد در دورانی که تلویزیون هنوز فراگیر نشده بود، بسیاری از مخاطبان صحنههای مسابقات ورزشی را با صدای او در خاطر تجسم کنند.استمرار برای ماندگاری
استاد اسکویی پیش از این و به مناسبت سالگرد رادیو ورزش گفته بود: ۲۲ سال پیش شاید خیلیها میگفتند شما در شبکه رادیویی ورزش چه کار میخواهید بکنید؟ چه میخواهید بگویید؟ اما امروز میبینیم شبکه ورزش به جایی رسیده که حتی ۲۴ ساعت هم برای آن کم است و باید کانال دیگری هم کنار این شبکه باشد و اگر آن کانال هم راهاندازی شود، برای آن ۲۴ ساعت برنامه خواهیم داشت چون این شبکه توسعه یافته و مخاطبان وفاداری پیدا کرده است.او عنوان کرده بود: تخصص اصلیام، والیبال است ولی چون آن زمان تعداد کسانی که گزارش ورزشی میکردند کم بود، فوتبال هم گزارش میکردم. مجبور بودیم همه ورزشها غیر ازکشتی را هم گزارش کنیم. دردوران آموزش یاد دادهاند که باید طوری گزارش تهیه کنیم که مخاطب خودش را درکنار زمین احساس کند. وقتی درگزارش والیبال میگویم که از منطقه۲ آبشار را زدند، شنونده باید بداند منطقه ۲ کجاست. یک گزارشگر ورزشی باید دقیق شماره لباس ورزشکار را بلد باشد یا باید بداند پست فلان بازیکن چیست و درچه منطقهای بازی میکند. حتی رنگ لباسها را باید برای شنونده توضیح دهیم؛ مثلا زمانی که میگویم توپ در منطقه ۲ خوابید، باید تشریح کنم که توپ درمنطقه دوی زمین کدام تیم خوابید! اینها را باید دقیق درگزارشها رعایت کرد که متأسفانه برخی دوستان از آن غافلند.یا مثلا وقتی میگویم لیبرو، باید توضیحبدهم لیبرو چه کسی است. مجری یا گزارشگر نباید جانبداری کند و علائق خودش را نشان بدهد چون هر بیننده یا شنوندهای زود متوجه میشود گزارشگر به چه سمت و سویی گرایش دارد. البته گاهی که تیمهای با تیمهای خارجی بازی دارند که طرفداری نسبی قابل قبول است.
یک عاشق و یک صدای ماندگار
دوستان و همکاران مسعود اسکویی خاطرات بسیاری از او دارند. خسرو والیزاده، گزارشگر قدیمی در همین خصوص به جامجم گفته بود: من و آقای اسکویی بیش از ۳۰ سال همکار بودیم و در واقع ایشان استاد من بود. مرتب هم با هم کار میکردیم اما این اواخر به دلیل شرایط جسمانی، ایشان کمتر سر برنامه میآمد. در این مدت هم وزیر و برخی بازیکنهای قدیمی به عیادتشان رفتند. ما در برنامههای بسیاری همکار بودیم اما برنامهای که به صورت طولانیمدت در خدمتشان بودم برنامه «صدای ورزش» بود که البته مدتی است پخش نمیشود. من فکر میکنم دلایل بسیاری باعث میشود یک نفر تا این حد در کار خود موفق باشد و مردم هم دوستش داشته باشند. یکی از مهمترین آنها عشق به کارشان بوده. چون من هم این خصوصیت را دارم و بهنظرم تا کسی به کارش عشق نورزد و آن را دوست نداشته باشد و در درجه اول به درآمد آن فکر کند، نمیتواند در کارش موفق و ماندگار شود. مورد بعدی، صدای ایشان بود که بسیار صدایی مخملی و ماندگار و بسیار جذاب و گیرایی داشت و بعد هم باشخصیت و بیحاشیه بودنش و احترامی که در جمع رسانهایهای ورزشی دارد، باعث چنین شخصیتی ماندگار شد.
صدای ماندگار ورزش ایران
کیومرث هاشمی، وزیر ورزش هم در پی درگذشت مسعود اسکویی پیام تسلیت منتشر کرد. در متن پیام او آمده است: در نهایت تأسف و تاثر، گوینده پیشکسوت رادیو «استاد مسعود اسکویی» دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت. زندهنام استاد مسعود اسکویی با صدای خاص، شاخص و کمنظیرش راوی لحظات افتخارآفرین ورزشکاران و تیمهای ورزشی ایران عزیز بود و همواره صدای نافذش در گوش مردم ورزشدوست، طنینانداز میشد. صدای ماندگاری که یادآور روایتهای مختلفی از ورزش ایران بود و همواره با صداقت، تخصص و انصاف سخن بر زبان میراند و نقشآفرینی مهمی در شور و نشاط اجتماعی داشت و با نقد و نظرهای کارشناسانه خود اثرات مهمی را در ورزش کشور برجای گذاشت.بدون شک آنچه از مسعود اسکویی بهعنوان یک شخصیت برجسته رسانهای در تاریخ ورزش ایران و رسانه ملی به یادگار ماند، میتواند الگوی مناسب و قابل اعتنا برای جوانان علاقهمند به این حرفه باشد. به این وسیله ضایعه فقدان اندوهبار گوینده توانا و فرهیخته رادیو را به خانواده محترمش، همکاران این مرحوم در رسانههای جمعی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خصوصا اهالی رادیو ورزش تسلیت میگویم و برای آن عزیز غفران و رحمت واسعه الهی و برای بازماندگان صبر و سلامتی خواستارم.
چشم امید به بازگشت او داشتیم
در پی درگذشت مسعود اسکویی، گوینده پیشکسوت رادیو و تلویزیون، رئیس سازمان صداوسیما در پیامی درگذشت وی را تسلیت گفت. متن پیام به این شرح است: چشم امید به بازگشت و بهبود استاد مسعود اسکویی داشتیم تا بار دیگر با صدای جادویی و سحرانگیز خود، گوشهایمان را بنوازد. در گفتوگو با استاد که روی تخت بیمارستان بود جز امید به آینده و انرژی فراوان شنیده نمیشد. دوست داشتیم خبرهای خوش موفقیتجوانانمان در المپیک پیشرو و مسابقات جهانی را از زبان او بشنویم، ولی در برابر تقدیر الهی چه میشود کرد. درگذشت استاد مسعود اسکویی را به خانواده، دوستان و اهالی رادیو تسلیت گفته و برای آنان صبر الهی و برای آن مرد محترم و باوقار، رحمت الهی مسالت میکنم.
گویندهای متعهد و مشتاق
همچنین علی بخشیزاده، معاون صدای رسانه ملی هم در پیامی درگذشت مسعود اسکویی، گوینده رادیو را تسلیت گفت. در پیام تسلیت بخشیزاده عنوان شده است: با نهایت تأسف و تأثر درگذشت شادروان «استاد مسعود اسکویی» پیشکسوت گرانقدر عرصه رادیو و گوینده نامآشنا و صدای ماندگار رادیو ورزش را به جامعه رسانه و ورزش کشور تسلیت عرض میکنم. مرحوم مسعود اسکویی عزیز که عمر پربرکت خود را وقف خدمت به مردم و انعکاس شور و هیجان رویدادهای ورزشی به مخاطبان رادیو کرد، با صدایی گرم و گیرا و لحنی صمیمی و به یادماندنی، خاطرات ماندگاری را در اذهان شنوندگان به یادگار گذاشت. تعهد، اخلاق حرفهای، شور و اشتیاق وصفناپذیر ایشان به ورزش و عشق بیحد و مرز به رادیو، الگویی ارزشمند برای نسلهای آینده گویندگان و اهالی رسانه خواهد بود. درگذشت این گوینده پیشکسوت و پرتلاش، ضایعهای جبرانناپذیر برای جامعه رسانه و ورزش کشور است. از خداوند متعال برای ایشان رحمت واسعه و علو درجات و برای خانواده محترم، صبر و شکیبایی آرزومندیم. او تا آخرین نفس در رادیو ورزش به عشق مخاطبان زندگی کرد و یاد و خاطره او همواره در قلبهایمان زنده خواهد ماند.